تمنا

امام علی علیه السلام:اى رسول خدا، از من و دخترت بر تو سلام باد كه در جوار تو آمد، و به سرعت به تو ملحق شد. اى رسول حق، از دورى دختر برگزيده ات شكيبايى ام كم شد، و طاقتم از دست رفت، جز آنكه مرا در فراق عظيم تو،و سنگينى مصيبتت جاى تسليت (در مصيبت فاطمه) است. زيرا من بودم كه با دست خود تو را در آغوش خاك جاى دادم، و سرت بر سينه من بود كه روح پاكت از قفس تن پريد. ما از خداييم و به خدا بازمى گرديم. راستى كه امانت بازگردانده شد، و گروگان دريافت گرديد. اما غصه من ابدى است، و شبم قرين بيدارى است تازمانى كه خداوند براى من جايگاهى راكه تو درآن اقامت دارى اختيار كند. به زودى دخترت از همدستى امت براى ستم بر او به تو خبر خواهد داد، در پرسيدن از او اصرار كن، و خبر اوضاع را از او بخواه; در حالى كه بين ما و تو فاصله زيادى نشده و زمانه از يادت خالى نگشته اين همه ستم به ما شد. به هر دو نفر شما سلام باد سلام وداع كننده نه سلام رنجيده خاطر دلتنگ.اگر از كنار مرقدت بروم نه از باب ملالت است، و اگر بمانم نه از جهت بدگمانى به آنچه خداوند به صابران وعده داده است
تمنا

در ازدحام و همهمه ی شهرم جای شما دیگر سبز نیست...
شهر کدر شده است آقا...
جایت، واقعا خالــــــــی است...



ساخت فلش مديا پلير
آخرین مطالب

۳ مطلب با موضوع «انتظار» ثبت شده است


تو که یک گوشه چشمت غم عالم ببرد

حیف باشد که تو باشی و مرا غم ببرد

نیست دیگر بخرابات خرابی چون من

باز خواهی که مرا سیل دمادم ببرد

حال آن خسته چه باشد که طبیبش بزند

زخم و بر زخم نمک پاشد و مرهم ببرد


پاکبازی که تو خواهی نفسی بنوازیش

نه عجب باشد اگر صرفه ز عالم ببرد

آنکه بر دامن احسان تواش دسترسی است

بدهان خاکش اگر نام ز حاتم ببرد... 

عماد خراسانی
۷ نظر موافقین ۵ مخالفین ۰ ۱۶ آذر ۹۳ ، ۲۲:۰۹
امیرعباس

انتظاری که خدایی باشد انسان را بزرگ میکند

متقی میکند 

اهل حکمت میکند 

متفکر میکند

این انتظار به خوبی در فیلم شیار 143 به تصویر کشیده شده است

به قول مشتی الفت:میترسم حرف بزنم یا یه چیزی بگم که غیبت بشه و از یونس خبر بدی برام بیاد

دختر مشتی الفت میگفت:الفت خیلی بزرگ شده به چیزایی توجه میکنه و چیزایی رو میفهمه که ما توجه نمی کنیم و نمی فهمیم.وقتی کنار الفت میشینم احساس کوچیکی میکنم.

آره ولله انسان منتظر متقی میشه

ساکت میشه 

خاص میشه 

خالص میشه

بی ادعا میشه

خدایی میشه

 

۲ نظر موافقین ۵ مخالفین ۰ ۰۱ آذر ۹۳ ، ۲۱:۴۳
امیرعباس

یا مجیب

 

می گویند وسط روضه ها،خصوصا روضه ی عمو عباس(علیه السلام)،آنجا که تقریبا تمام قلب ها پاره پاره است چونان مشک اش و اشک ها جاری است؛آن زمان که شانه های همه لرزان است و سرها همه به زیر و عقل ها همه حیران از این همه وفاداری و شجاعت و مردانگی...دعا اجابت می شود...روضه خوان ها هم همه این را می دانند لااقل روضه خوان مسجد ما که می دانست... دُرست وسط روضه،آن هم روضه ی عمو عباس(علیه السلام)؛دقیقا آنجا که صورت ها همه خیس بود و سرها همه به زیر،دست ها را بالا گرفتیم و برای فرجت دعا کردیم آقا...

کاش اجابت شویم.

 

-این نوشته مربوط به تاسوعاست،عصر روز نهم محرم 1436،روزی که سراسر باران بارید

 

-طلوع می کند آن آفتاب پنهانی

ز سمت مشرق جغرافیای عرفانی

دوباره پلک دلم می پرد نشانه ی چیست؟

شنیده ام که کسی می آید به مهمانی

کسی که سبز تر است از هزار بار بهار

کسی شگفت،کسی آنچنان که می دانی...

قیصر امین پور

 

 

۷ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰ ۱۹ آبان ۹۳ ، ۱۳:۰۱
تمنا
ابزار پرش به بالا